روزه درمانی در کلام امام علی علیه السلام (1)
روزه درمانی در کلام امام علی علیه السلام (1)
روزه درمانی در کلام امام علی علیه السلام (1)
نويسنده: اصغر بابايي
اما از آنجائيكه امر تربيت يك امر بسيار ظريف است و همسان گل لطيف، انسانهاي معمولي در اين زمينه چندان موفق نبودهاند؛ زيرا اولاً شناخت و آگاهي كافي در اين امر وجود ندارد و ثانيا شيوه درستي در امر تربيت وجود ندارد. هركس شب خوابيده و صبح بلند شد، يك الگوي تربيتي اختيار ميكند و بدون هيچگونه انعطاف، بر يك مسئله غلط اصرار و پافشاري مينمايد؛ غافل از اينكه در قرآن شريف آمده است:
«در حالي كه شما را در مراحل مختلف آفريده است.»1
يعني روحيات و خصوصيات هيچ كدام از دو انساني، شبيه و يكسان نيست بنابراين، در امور تربيتي، به تعداد انسانها به شيوه و «استانداردهاي تربيتي ويژهاي» نيازمنديم كه غفلت از آن باعث خسران خواهد شد.
با اين مقدمه، آيا روزه ميتواند در امور تربيتي اثراتي داشته باشد يا خير؟ و يك مربّي، والدين و سايرين، چگونه ميتوانند از روزه در امور تربيتي، براي تربيت كودكان،نوجوانان و جوانان كمك بگيرند؟
«از فوايد مهم روزه اين است كه روح انسان را «تلطيف» و اراده انسان را قوي و غرائز او را تعديل ميكند.»2
به تعبير امام علي(ع) «روزه رياضتي است سازنده» كه اثرات تربيتي زيادي را ببار ميآورد.
حضرت امير(ع) در جواب كسي كه دنيا را نكوهش ميكرد فرمودند:
«چند كس را با پنجههايت تيمار داشتي؟
و چند بيمار را با دستهايت در بستر گذاشتي؟
بهبود آنان را خواهان شدي، و دردشان را به پزشكان مينمودي.
بامدادان، كه دارويت آنان را فايدتي نبخشيد و بهبود نداد،
و گريهات آنان را سودي. بيمت آنان را فايدهاي نبخشيد، و...»3
انسان بايد چنان تربيت گردد كه بتواند با نفس در نفس ديگري تاثير گذارد.
با گريه و دعا و پرسش آگاهانه، بتواند در بهبودي بيماريهاي تني و روحي ديگران نقش ايفا كند.
دنيا بيمارستان بزرگي است كه عدهاي در آن بيمار هستند وعدهاي ديگر طبيب.
طبيبان بايد، طبيب دوّار باشند و براي درمان دوستان خويش لحظهاي توقف ننمايند.
همچنين دنيا مدرسه بزرگي است كه بايد عدّهاي در آن به تحصيل و تعليم مشغول باشند وعدّهاي ديگر به تعلّم .
فرهنگ ماه رمضان، كه فرهنگ تعليم و تعلّم است، زمينه كاملاً هموار است براي انتقال مطالب تربيتي و ديني و واقعا اگر درك و برداشت درستي از ماه رمضان و فرهنگ رمضان باشد، ماه رمضان، «ماه معجزهها است» و ميتوان به صورت بسيار زيبا و راحت در زمينه تربيتي با بچه و جوانان كار كرد و آنها را جذب نمود.
از سوژه روزه به اصطلاح «كله گنجشكي» گرفته تا به افطاريههاي دست جمعي در مدرسه و شبهاي قدر، همه و همه ميتوانند بسيار تأثير گزار باشند.
اوّل ماه رمضان كه شد، والدين اخلاقشان محبتآميزتر گردد ؛ معلمان محبت و لبخندشان صد چندان گردد؛ همه سختگيريهاي بيمورد از جامعه برچيده شود؛ بر سر سفرههاي افطاري دست نوازش بر سر كودكان بكشيم؛ آموزش قرآن را در ماه رمضان جدّي بگيريم؛ شبهاي احياء بچهها را به مساجد يا مصلاّي شهر ببريم...
دهها نمونه ديگر از «سوژههاي ماه رمضان» كه هر كدام ميتوانند در امر تربيت معجزه آفريني بكنند.
حضرت امير(ع) ميفرمايند:
روزه دل، بهتر از روزه زبان است و روزه زبان بهتر از روزه شكم.
آيا اگر بچهها و جوانان اثرات روزه دل و روزه زبان را ببينند با دين اسلام و دينداران ديد مثبت پيدا نميكنند؟
آيا با صرف بحث تئوري و نظري و يا شعارهاي پر شعور، ميتوان يك دين و ارزشهاي ديني را براي بچهها و جوانان تبيين كرد؟
بچهها، نوجوانان و جوانان از كجا بفهمند كه دين اسلام، دين جهاني، دين كامل، دين تولّي و تبرّي، دين ارزشها، اخلاق و... است.
بچهها و جوانان، بايد از اثر پي به موثّر ببرند. تا زماني كه نماز، روزه، حج و ساير عبادات و ارزشها، آثار واقعي خود را نشان ندهد و تا زماني كه نمازگزار، روزه دار و حاجي، در عمل نشان ندهند كه به كعبه دل دسترسي پيدا كردهاند، دل و زبانشان روزهدار است و يا دائم در نمازند؛ نميتوانند مربّي خوبي براي ديگران باشند.
اگر با ديده دقيق به امر تربيت نگاه كنيم، ميتوانيم بسياري از مشكلات اخلاقي و تربيتي بچهها و جوانان و يا حتي بزرگسالان را از كانال روزه و ماه رمضان درمان ببخشيم. برخي از والدين خيال ميكنند با خريدن «اسباب بازي انبوه» وظيفه ديگري ندارند و يا ميتوانند تمام خواستهاي بچهها را از راه اسباب بازي تأمين نمايند. غافل از اينكه «تربيت پايدار» چيزي نيست كه به راحتي و آساني بدست آيد و يا در يك زمان كوتاه بتوان بدان دست يازيد.
امام علي (ع)، در بحث اسوه پذيري ميفرمايند:
بايد خرد سالتان از كلانسالتان پيروي كند، و كلانسالتان به خردسالتان مهربان باشد. همچون بد خوبان جاهليت مباشيد، كه نه در دين فهمي دارند، و نه شناساي كردگارند - به صورت انسان، و درون پستتر از جانوران - همانند تخمي در گودالي به ريگستان، كه شتر مرغ نهد در آن، اگر بشكنندش گناه است، اگر نهندش، بود كه درونش ماري سياه است.5
اگر بلند انديشي و شناخت درستي نسبت به دين مبين اسلام باشد، سراسر دين برخوردار از «سوژههاي ناب و زيباي» تربيتي است. و به عبارت ديگر ماه رمضان «ماه معجزهها و ماه سوژهها» است و هر كدام از سوژهها ميتواند زمينه خوبي براي رشد و تربيت مذهبي بچهها و جوانان باشد.
سوژههايي همچون:
1ـ روزه كلّه گنجشكي.
2ـ گردهمائيهاي با صفا بر سر سفرههاي افطاري.
3ـ تنوع و تغييرات در برنامههاي غذايي و آشپزي.
4ـ تشكيل كلاسهاي قرآن.
5ـ نماز جماعت و برنامههاي مذهبي.
6ـ قرائتها و تلاوتهاي دست جمعي و ختم قرآن.
7ـ مسابقات قرآني همراه با جوايز مناسب.
8ـ افطاريههاي دست جمعي در مدارس و دانشگاهها.
9ـ بيداري در سحرها و آواي دلنواز نيايشها.
10ـ شب قدر و برنامههاي با شكوه شبهاي احياء.
11ـ عيد فطر و... همه و همه ميتوانند به مربيان و بزرگان كمك كنند تا بتوانند در امر تربيت مذهبي فرزندانشان به موفقيتهاي بزرگي دست يابند.
اگر چه هر وداعي جانسوز و جانكاه است ولي براي مردان خدا، هيچ وداعي جانسوزتر از آن، وداع با رمضان نيست چنانكه واردين شهر صيام و قيام اقسام مختلفي هستند. وداع كنندگان و بيرون شوندگان از دستههاي گوناگوني ميباشند:
1ـ دستهاي مشتاقانه ماه رمضان را استقبال نموده... و با موفقيت آنرا وداع مينمايند.
2ـ دسته ديگر كسانيند كه با ماه رمضان گاهي با احترام برخورد نمودند و گاهي همسان ساير ماهها... و لذا از رفتن آن خوشحالي نمايند.
3ـ عدهاي كه قلبا از آمدن ماه رمضان ناراضي هستند، ولي چون در ميان مسلمين زندگي ميكنند، از باب «خواهي نشوي رسوا، همرنگ جماعت شو» روزه ميگيرند و لذا ماه رمضان هر چه زودتر تمام گردد خوشحالي بيشتري به آنها دست ميدهد.
4ـ طبقهاي هستند كه ماه رمضان را وداع كرده در حالي كه ذرّهاي از آن بهرهمند نگشته، و همچون حيوان به خورد و خوراك اشتغال داشتهاند...
5ـ دستهاي كه براي آنها آمدن و نيامدن ماه رمضان تفاوت ندارد.7
روايت شده كه:
«حضرت امير(ع) در سه شب نميخوابيدند:
1ـ شب بيست و سوم ماه رمضان
2ـ و شب عید فطر
3ـ و شب نيمه شعبان»8
شب عيد فطر براي دسته اوّل از وداع كنندگان، شب شادي و شادماني است، شبي كه انسان ميداند فردا جايزه بزرگ دريافت ميدارد. از اين رو، شب عيد فطر براي او شب شكر و شكوفايي است.
زيباترين وداع تاريخ را امام سجاد(ع) با رمضان داشته است كه در تاريخ ثبت شده است.
حضرت در فقرهاي از آن وداع، ميفرمايند:
«درود بر تو همسايهاي كه دلها (بر اثر عبادت) در آن نرم و فروتن گرديد، و گناهان در آن كم شد (آمرزيده شد). درود بر تو ياري دهندهاي كه (ما را) بر مغلوب ساختن شيطان ياري كرد...»9
آه سري هست اينجا بس نهان كه سوي خضري شود موسي روان10
به اميد روزي كه جوامع انساني عموما و جوامع شيعي خصوصا بتوانند شناخت درستي به اسلام ناب محمّدي(ص) پيدا كنند و سپس شيريني اين دين را با جان دل، بچشند كه اگر چنين حادثه در سرزمين وجودي انسان رخ دهد آن وقت ما به اسرار دين اسلام، كلام خدا و ائمه(ع) دست خواهيم يافت.
از روح روايات بدست ميآيد كه وداع با ماه رمضان، خيلي براي اولياء خدا سخت و جانكاه است. از لابلاي وداع امام سجاد(ع) با ماه رمضان، سوز و سوگواري جانسوز موج ميزند. امام علي(ع) شب عيد فطر، شب زندهداري ميكرد و خوابش نميبرد. اينها همان انسانهاي كاملي هستند كه روزه نفس اختيار كردهاند.
[و قال(ع) في بعض الاعياد:] انما هو عيد لمن قبل اللّه صيامه و شكر قيامه، و كلّ يوم لايعصي اللّه فيه فهو عيد.
«[و در يكي از عيدها فرمود:] اين عيد كسي است كه خدا روزهاش را پذيرفته و نماز وي را سپاس گفته هر روز كه خدا را در آن نافرماني نكنند روز عيد است.»11 از اين روي تمام لحظات عمر انسان كامل و مؤمن واقعي عيد است و در عيد بسر ميبرد. زندگي براي آنها از لذّت معنوي برخوردار است و كوچكترين چيز ارزشي را با كل جهان، معامله نميكنند.
عارفان هر دمي دو عيد كنند عنكبوتان مگس قديد12 كنند13
ماه رمضان، اول سال [و حساب سال [اهل معرفت و اهل سير و سلوك14 است بدين معنا كه با آمدن عيد رمضان، بايد يك خانه تكاني اساسي صورت بگيرد. دلها شستشو و ترميم گردند. صله رحم و صلح پايدار بين مؤمنين و مؤمنات برقرار گردد...
و كاملاً آماده شويم براي حركت از زمين به آسمان و از خانه به طرف خدا.
چون اويس از خويش فاني گشته بود آن زميني آسماني گشته بود15
علي (ع) ميفرمايند: انديشهها بايد در آسمان معارف الهي به پرواز بپردازند.
«باريك انديشي خرد خواهد تا به صفات او نرسيده ذات وي را داند، دست قدرتش بازگرداند. چه، پردههاي تاريك غيب را درد، و راه به ساحت خداي بي عيب برد. آنگاه پشيماني خورد باز گردد و به خردي خود اعتراف كند كه: «اي مگس عرصه سيمرغ نه جولانگه توست»»
به هر تقدير ماه رمضان، ماه «بازگشت به خدا است.» و ماه پيوند خوردن با اراده خدا و ماه خير خود را در خير اجتماع ديدن است. باش در روزه شكيبا و مصر دم بدم قوت خدا را منتظر16
ماه رمضان باغي است كه روزه گل آن است. هر كه در اين باغ گل نچيند، سفيهانه زيسته است و بي جهت سيلي، زير گوش گل زده است.
ولي روزه داران واقعي يك عيد ويژهاي هم دارند كه به عيد فطر معروف است. اين روز، در واقع «عيد اندر عيد» است و روزه داران پيروزي بزرگ خويش يعني بازگشت به خدا را جشن ميگيرند و نامه «بيمه درماني دائمي» را از درمانگاه الهي دريافت ميدارند.
به هر تقدير ماه رمضان، ماه بهار قرآن، و خود ماه رمضان باغي است كه روزه گل آن باغ است و مؤمنان واقعي و انسانهاي كامل هميشه در اين باغ، به چيدن و ورچين كردن گل الهي مشغول هستند.
ماه رمضان «ماه معجزهها و ماه سوژههاي تربيتي» است. قرائت يك آيه در آن ماه، برابر است با يك ختم قرآن؛ خواب و نفس كشيدن در اين ماه عبادت است، شيطانها در اين ماه به غل و زنجيرند؛ شب قدر در آن، بيش از هزار ماه ارزش دارد؛ ماه نزول قرآن و ماه خودسازي و تربيت است كه همه اينها معجزهها و سوژههاي اين ماه هستند. انشاء الله، به حق اين ماه، بشريت عموما و شيعيان خصوصا بتوانند عظمت اين ماه را درك كنند و با رو آوردن به آن بتوانند به مقام «روز نفس» دست يابند.
«در حالي كه شما را در مراحل مختلف آفريده است.»1
يعني روحيات و خصوصيات هيچ كدام از دو انساني، شبيه و يكسان نيست بنابراين، در امور تربيتي، به تعداد انسانها به شيوه و «استانداردهاي تربيتي ويژهاي» نيازمنديم كه غفلت از آن باعث خسران خواهد شد.
با اين مقدمه، آيا روزه ميتواند در امور تربيتي اثراتي داشته باشد يا خير؟ و يك مربّي، والدين و سايرين، چگونه ميتوانند از روزه در امور تربيتي، براي تربيت كودكان،نوجوانان و جوانان كمك بگيرند؟
«از فوايد مهم روزه اين است كه روح انسان را «تلطيف» و اراده انسان را قوي و غرائز او را تعديل ميكند.»2
به تعبير امام علي(ع) «روزه رياضتي است سازنده» كه اثرات تربيتي زيادي را ببار ميآورد.
حضرت امير(ع) در جواب كسي كه دنيا را نكوهش ميكرد فرمودند:
«چند كس را با پنجههايت تيمار داشتي؟
و چند بيمار را با دستهايت در بستر گذاشتي؟
بهبود آنان را خواهان شدي، و دردشان را به پزشكان مينمودي.
بامدادان، كه دارويت آنان را فايدتي نبخشيد و بهبود نداد،
و گريهات آنان را سودي. بيمت آنان را فايدهاي نبخشيد، و...»3
انسان بايد چنان تربيت گردد كه بتواند با نفس در نفس ديگري تاثير گذارد.
با گريه و دعا و پرسش آگاهانه، بتواند در بهبودي بيماريهاي تني و روحي ديگران نقش ايفا كند.
دنيا بيمارستان بزرگي است كه عدهاي در آن بيمار هستند وعدهاي ديگر طبيب.
طبيبان بايد، طبيب دوّار باشند و براي درمان دوستان خويش لحظهاي توقف ننمايند.
همچنين دنيا مدرسه بزرگي است كه بايد عدّهاي در آن به تحصيل و تعليم مشغول باشند وعدّهاي ديگر به تعلّم .
فرهنگ ماه رمضان، كه فرهنگ تعليم و تعلّم است، زمينه كاملاً هموار است براي انتقال مطالب تربيتي و ديني و واقعا اگر درك و برداشت درستي از ماه رمضان و فرهنگ رمضان باشد، ماه رمضان، «ماه معجزهها است» و ميتوان به صورت بسيار زيبا و راحت در زمينه تربيتي با بچه و جوانان كار كرد و آنها را جذب نمود.
از سوژه روزه به اصطلاح «كله گنجشكي» گرفته تا به افطاريههاي دست جمعي در مدرسه و شبهاي قدر، همه و همه ميتوانند بسيار تأثير گزار باشند.
اوّل ماه رمضان كه شد، والدين اخلاقشان محبتآميزتر گردد ؛ معلمان محبت و لبخندشان صد چندان گردد؛ همه سختگيريهاي بيمورد از جامعه برچيده شود؛ بر سر سفرههاي افطاري دست نوازش بر سر كودكان بكشيم؛ آموزش قرآن را در ماه رمضان جدّي بگيريم؛ شبهاي احياء بچهها را به مساجد يا مصلاّي شهر ببريم...
دهها نمونه ديگر از «سوژههاي ماه رمضان» كه هر كدام ميتوانند در امر تربيت معجزه آفريني بكنند.
حضرت امير(ع) ميفرمايند:
روزه دل، بهتر از روزه زبان است و روزه زبان بهتر از روزه شكم.
آيا اگر بچهها و جوانان اثرات روزه دل و روزه زبان را ببينند با دين اسلام و دينداران ديد مثبت پيدا نميكنند؟
آيا با صرف بحث تئوري و نظري و يا شعارهاي پر شعور، ميتوان يك دين و ارزشهاي ديني را براي بچهها و جوانان تبيين كرد؟
بچهها، نوجوانان و جوانان از كجا بفهمند كه دين اسلام، دين جهاني، دين كامل، دين تولّي و تبرّي، دين ارزشها، اخلاق و... است.
بچهها و جوانان، بايد از اثر پي به موثّر ببرند. تا زماني كه نماز، روزه، حج و ساير عبادات و ارزشها، آثار واقعي خود را نشان ندهد و تا زماني كه نمازگزار، روزه دار و حاجي، در عمل نشان ندهند كه به كعبه دل دسترسي پيدا كردهاند، دل و زبانشان روزهدار است و يا دائم در نمازند؛ نميتوانند مربّي خوبي براي ديگران باشند.
اگر با ديده دقيق به امر تربيت نگاه كنيم، ميتوانيم بسياري از مشكلات اخلاقي و تربيتي بچهها و جوانان و يا حتي بزرگسالان را از كانال روزه و ماه رمضان درمان ببخشيم. برخي از والدين خيال ميكنند با خريدن «اسباب بازي انبوه» وظيفه ديگري ندارند و يا ميتوانند تمام خواستهاي بچهها را از راه اسباب بازي تأمين نمايند. غافل از اينكه «تربيت پايدار» چيزي نيست كه به راحتي و آساني بدست آيد و يا در يك زمان كوتاه بتوان بدان دست يازيد.
امام علي (ع)، در بحث اسوه پذيري ميفرمايند:
بايد خرد سالتان از كلانسالتان پيروي كند، و كلانسالتان به خردسالتان مهربان باشد. همچون بد خوبان جاهليت مباشيد، كه نه در دين فهمي دارند، و نه شناساي كردگارند - به صورت انسان، و درون پستتر از جانوران - همانند تخمي در گودالي به ريگستان، كه شتر مرغ نهد در آن، اگر بشكنندش گناه است، اگر نهندش، بود كه درونش ماري سياه است.5
اگر بلند انديشي و شناخت درستي نسبت به دين مبين اسلام باشد، سراسر دين برخوردار از «سوژههاي ناب و زيباي» تربيتي است. و به عبارت ديگر ماه رمضان «ماه معجزهها و ماه سوژهها» است و هر كدام از سوژهها ميتواند زمينه خوبي براي رشد و تربيت مذهبي بچهها و جوانان باشد.
سوژههايي همچون:
1ـ روزه كلّه گنجشكي.
2ـ گردهمائيهاي با صفا بر سر سفرههاي افطاري.
3ـ تنوع و تغييرات در برنامههاي غذايي و آشپزي.
4ـ تشكيل كلاسهاي قرآن.
5ـ نماز جماعت و برنامههاي مذهبي.
6ـ قرائتها و تلاوتهاي دست جمعي و ختم قرآن.
7ـ مسابقات قرآني همراه با جوايز مناسب.
8ـ افطاريههاي دست جمعي در مدارس و دانشگاهها.
9ـ بيداري در سحرها و آواي دلنواز نيايشها.
10ـ شب قدر و برنامههاي با شكوه شبهاي احياء.
11ـ عيد فطر و... همه و همه ميتوانند به مربيان و بزرگان كمك كنند تا بتوانند در امر تربيت مذهبي فرزندانشان به موفقيتهاي بزرگي دست يابند.
خلاصه:
خداحافظ رمضان
اگر چه هر وداعي جانسوز و جانكاه است ولي براي مردان خدا، هيچ وداعي جانسوزتر از آن، وداع با رمضان نيست چنانكه واردين شهر صيام و قيام اقسام مختلفي هستند. وداع كنندگان و بيرون شوندگان از دستههاي گوناگوني ميباشند:
1ـ دستهاي مشتاقانه ماه رمضان را استقبال نموده... و با موفقيت آنرا وداع مينمايند.
2ـ دسته ديگر كسانيند كه با ماه رمضان گاهي با احترام برخورد نمودند و گاهي همسان ساير ماهها... و لذا از رفتن آن خوشحالي نمايند.
3ـ عدهاي كه قلبا از آمدن ماه رمضان ناراضي هستند، ولي چون در ميان مسلمين زندگي ميكنند، از باب «خواهي نشوي رسوا، همرنگ جماعت شو» روزه ميگيرند و لذا ماه رمضان هر چه زودتر تمام گردد خوشحالي بيشتري به آنها دست ميدهد.
4ـ طبقهاي هستند كه ماه رمضان را وداع كرده در حالي كه ذرّهاي از آن بهرهمند نگشته، و همچون حيوان به خورد و خوراك اشتغال داشتهاند...
5ـ دستهاي كه براي آنها آمدن و نيامدن ماه رمضان تفاوت ندارد.7
روايت شده كه:
«حضرت امير(ع) در سه شب نميخوابيدند:
1ـ شب بيست و سوم ماه رمضان
2ـ و شب عید فطر
3ـ و شب نيمه شعبان»8
شب عيد فطر براي دسته اوّل از وداع كنندگان، شب شادي و شادماني است، شبي كه انسان ميداند فردا جايزه بزرگ دريافت ميدارد. از اين رو، شب عيد فطر براي او شب شكر و شكوفايي است.
زيباترين وداع تاريخ را امام سجاد(ع) با رمضان داشته است كه در تاريخ ثبت شده است.
حضرت در فقرهاي از آن وداع، ميفرمايند:
«درود بر تو همسايهاي كه دلها (بر اثر عبادت) در آن نرم و فروتن گرديد، و گناهان در آن كم شد (آمرزيده شد). درود بر تو ياري دهندهاي كه (ما را) بر مغلوب ساختن شيطان ياري كرد...»9
آه سري هست اينجا بس نهان كه سوي خضري شود موسي روان10
به اميد روزي كه جوامع انساني عموما و جوامع شيعي خصوصا بتوانند شناخت درستي به اسلام ناب محمّدي(ص) پيدا كنند و سپس شيريني اين دين را با جان دل، بچشند كه اگر چنين حادثه در سرزمين وجودي انسان رخ دهد آن وقت ما به اسرار دين اسلام، كلام خدا و ائمه(ع) دست خواهيم يافت.
از روح روايات بدست ميآيد كه وداع با ماه رمضان، خيلي براي اولياء خدا سخت و جانكاه است. از لابلاي وداع امام سجاد(ع) با ماه رمضان، سوز و سوگواري جانسوز موج ميزند. امام علي(ع) شب عيد فطر، شب زندهداري ميكرد و خوابش نميبرد. اينها همان انسانهاي كاملي هستند كه روزه نفس اختيار كردهاند.
جشن روزه دار و عيد واقعي:
[و قال(ع) في بعض الاعياد:] انما هو عيد لمن قبل اللّه صيامه و شكر قيامه، و كلّ يوم لايعصي اللّه فيه فهو عيد.
«[و در يكي از عيدها فرمود:] اين عيد كسي است كه خدا روزهاش را پذيرفته و نماز وي را سپاس گفته هر روز كه خدا را در آن نافرماني نكنند روز عيد است.»11 از اين روي تمام لحظات عمر انسان كامل و مؤمن واقعي عيد است و در عيد بسر ميبرد. زندگي براي آنها از لذّت معنوي برخوردار است و كوچكترين چيز ارزشي را با كل جهان، معامله نميكنند.
عارفان هر دمي دو عيد كنند عنكبوتان مگس قديد12 كنند13
ماه رمضان، اول سال [و حساب سال [اهل معرفت و اهل سير و سلوك14 است بدين معنا كه با آمدن عيد رمضان، بايد يك خانه تكاني اساسي صورت بگيرد. دلها شستشو و ترميم گردند. صله رحم و صلح پايدار بين مؤمنين و مؤمنات برقرار گردد...
و كاملاً آماده شويم براي حركت از زمين به آسمان و از خانه به طرف خدا.
چون اويس از خويش فاني گشته بود آن زميني آسماني گشته بود15
علي (ع) ميفرمايند: انديشهها بايد در آسمان معارف الهي به پرواز بپردازند.
«باريك انديشي خرد خواهد تا به صفات او نرسيده ذات وي را داند، دست قدرتش بازگرداند. چه، پردههاي تاريك غيب را درد، و راه به ساحت خداي بي عيب برد. آنگاه پشيماني خورد باز گردد و به خردي خود اعتراف كند كه: «اي مگس عرصه سيمرغ نه جولانگه توست»»
به هر تقدير ماه رمضان، ماه «بازگشت به خدا است.» و ماه پيوند خوردن با اراده خدا و ماه خير خود را در خير اجتماع ديدن است. باش در روزه شكيبا و مصر دم بدم قوت خدا را منتظر16
ماه رمضان باغي است كه روزه گل آن است. هر كه در اين باغ گل نچيند، سفيهانه زيسته است و بي جهت سيلي، زير گوش گل زده است.
خلاصه:
ولي روزه داران واقعي يك عيد ويژهاي هم دارند كه به عيد فطر معروف است. اين روز، در واقع «عيد اندر عيد» است و روزه داران پيروزي بزرگ خويش يعني بازگشت به خدا را جشن ميگيرند و نامه «بيمه درماني دائمي» را از درمانگاه الهي دريافت ميدارند.
نتيجه:
به هر تقدير ماه رمضان، ماه بهار قرآن، و خود ماه رمضان باغي است كه روزه گل آن باغ است و مؤمنان واقعي و انسانهاي كامل هميشه در اين باغ، به چيدن و ورچين كردن گل الهي مشغول هستند.
ماه رمضان «ماه معجزهها و ماه سوژههاي تربيتي» است. قرائت يك آيه در آن ماه، برابر است با يك ختم قرآن؛ خواب و نفس كشيدن در اين ماه عبادت است، شيطانها در اين ماه به غل و زنجيرند؛ شب قدر در آن، بيش از هزار ماه ارزش دارد؛ ماه نزول قرآن و ماه خودسازي و تربيت است كه همه اينها معجزهها و سوژههاي اين ماه هستند. انشاء الله، به حق اين ماه، بشريت عموما و شيعيان خصوصا بتوانند عظمت اين ماه را درك كنند و با رو آوردن به آن بتوانند به مقام «روز نفس» دست يابند.
پی نوشت :
1 ـ سوره نوح: 71/14.
2 ـ تفسير نمونه، ج 1، ص 628.
3 ـ نهج البلاغه، كلمات قصار، 131.
4 ـ فرد الحكم، همان.
5 ـ نهج البلاغه، خ 166.
6 ـ مثنوي معنوي، دفتر اول، 2191.
7 ـ شيخ الاسلامي، سيد حسن ارزش و اهميت ماه مبارك رمضان، ص 233.
8 ـ بحار، ج 97، ص 88.
9 ـ صحيفه سجاديه، دعاي 45، دعاي وداع با رمضان.
10 ـ مثنوي معنوي، دفتر سوم.
11 ـ نهج البلاغه، كلمات قصار،428.
13 ـ سنايي غزنوي.
14 ـ جوادي آملي، عبدالله، ره توشه رمضان، 1378.
12 ـ گوشت كفانيده پاره كرده يا گوشت به درازا بريده خشك كرده.
16 ـ مثنوي معنوي، دفتر پنجم، 1749.
15 ـ مثنوي معنوي، دفتر چهارم، 1830.
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}